فدائی
؛«پیام جهانیست، همهی قلههای جهان رو فتح خواهد کرد»؛
خفه شو
؛[قسمت ۱]؛
به حاجی جون
اومدی؟ در بسته، کت آویزون، چونکه عرق میکنی
میدی انصراف از فشار اعترافم، پس همه توجه کنید
آره تو دیدی، نگاه نکردی هیچوقت
که نسخم از همه بیشتر چون هستم پیشمرگ و
ارزن اعلا، ریخته رایگان
ما نمیخوریم میریم بالا سر حمل پول با شاتگان
تو بیخیال شاد باش
بزن پاپیون، با مایه پاپیت و
برو تو کازینو، بازی کن
دست تو تو دست زن جانه
وقتی دست ما دسته زنجانه
دردمندی باغ ما میچینی دوا
کارهای ما فیلم میشه میبینی شبا
ترجیح میدیم بگن اوباشیم
باشیم. تو O تا عین تو گرد و تو خالی مثل
؛[همخوان]؛
یه عشق نقرهای، یه جعبه پاپکورن
نه! نه! نه! تو نیستی هاردکور
جواب آمادهس قبل سؤالای بازپرس
خودمونیم، پر پاسپورت تو داشبورد
؛(۲×)؛
؛[قسمت ۲]؛
صلح رو دوس داریم واسه همین میجنگیم، میفهمی؟؛
تو از اون آدمایی که برسی میگندی بیتردید
عین تو زیاد دیدم، جور و واجور میان میرن
یکی خوب، یکی بد، یکی آره، یکی خیر، یکی شرررو…؛
؛…کم کن هرچه سریعتر. تغییری نمیبینی
همینم، مخاطبام شدیداً مریضن. تمیزه کارام چون کثیفم
با همه آشنام واسه همین غریبم
بعد چراغا سبز میشن، با خودم درگیرم
چرا همه دارن ازش رد میشن؟؛
میشینم، میزنم خطهای عابر رو تو دماغم
من دارم مهارت تو کلامم
برات خیابون رو تداعی…؛
؛…میکنه فدائی رو ورق
ریخته عرق، کلمهها تلو تلو میخورن سیک رو بیت
استعدادت رو به کس فروختی، حیف بودی
نه بذا عشق کنی با…؛
؛[همخوان]؛
یه عشق نقرهای، یه جعبه پاپکورن
نه! نه! نه! تو نیستی هاردکور
جواب آمادهس قبل سؤالای بازپرس
خودمونیم، پر پاسپورت تو داشبورد
؛(۲×)؛
؛[قسمت ۳]؛
میپاشم رو ورق عقدههام رو
مثل سرخپوستها نگاه میکنم قرص ماه رو تا صبح
میچاقم تو چپق طبیعت رو
سریعاً قافیه پر میشه تو خشاب مخم
به خیالم آزاد میشه جوهر از تو لوله، نه!؛
شبامون بیطلوعه، روزامون بیفروغه
تنها بیروحن و روحها بیتن و
داروغهها رو پولامون پیلهن
گلاویزیم با خیابون، تریلی تریلی پاره میشه پیرهن
تا گلو تو گهام
از بالای برج نگاه میکنم به سقوط خودم و
دست و پا میزنم میرم فرو تو باتلاق جوهر
گلم، رمانتیکه واست اینکه من تو کار گلم؟؛
چرا چشا زومه رو من مثل پلاکهای فرانسه تو هلند؟؛
دولت سیره، واسه همین بوی بد میده
منظور من اینه کمبود مغزی خود مردمه که باعث جنگ میشه
مخا رد میده. چرا؟؛
چونکه نوشتههام منی میدن
میپاشه تو گوشت، چشات حامله میشن
آره من عامل اینم. میگن عجیب خواستهم
ایدههای چپی دارم ولی همیشه راستم
من موندگارم تو رپ مثل پوتین تو پستش همیشه آماده جنگ
حقیقت کلفته نمیره تو مخهای تنگ
ما با جیب خالی شاهکار تولید میکنیم
اونقدر گشنهایم بعضی شبا پلیس میخوریم
؛[قسمت پایانی]؛
یادته انضباط تو بیست میشدی؟؛
ما به خاطر کارامون توبیخ میشدیم؟؛
الان هم همون گه سابقی و هدفت اینه تو رسانهها خودت رو لوس کنی
عینهو برلوسکنی
دور تو پره توخالیه
رفیقات میفروشنت مثل زولبیا، بامیه
به جای اینکه باز دریوری سر هم کنی که من دارم با کمک بقیه میام بالا…؛
؛…یه ذره فکر کن چرا آدمی مثل من رو میان کشف میکنن و
تو باس بری خایهمالی کنی و آخرم برینن بهت
مهدیار تو حرفی، سخنی،
چیزی
ای بابا نمیذاره حرف بزنیم
خدافظ